می کشم بر شانه هایم غربت ِاندوه را
غربتِ اندوهِ بی مانند ِهمچون کوه را
شانه هایم زیر این بیداد کم می آورند
کاش می شد کوه باشم این غم ِ بشکوه را
کاش دست مهربانی می زدود از روی لطف
لایه لایه دردهایِ مبهم ِانبوه را
کاشکی دریادلی با ما روایت کرده بود
درد های بی شمار ِشاعری نستوه را
دردهایی چون خوره خونِ غزل را می خورّد
کاش می شد باز گویم دردهای روح را …!
چه دردی بیشتر از این که دردم را نمیدانی
به چشمم خیره میگردی ولی غم را نمیخوانی
چه باشی یا نباشی من برایت آرزو کردم
چه دردی بیشتر از این که این ها را نمی دانی
برایم روز روشن بود میدانستم از اول
که میاید چنین روزی که میگوئی نمیمانی
برای من که بعد از تو ندارم شاخه ی سبزی
چه فرقی میکند دیگر هوای صاف و بارانی
شبیه موریانه،خاطرت در ذهن می ماند
که میپوسد مرا کم کم به آرامی و پنهانی
دل آئینه ام حتی اگر کوهی شود آخر
به سنگی،خرد می گردد به یک لحظه به آسانی
چه میدانی؟تمام پیکرم چون شمع می سوزد
که امشب در دلم برپاست یک شام غریبانی
⇦به سلامتی پسری که سرباز بود
✍بهش گفتن رفیقت عشقتو نشون کرده
⇦از شدت عصبانیت داشت میمرد
✍به رفیقش S داد مبارڪ باشه
⇦رفیقش جواب داد مبارک صاحبش
✍داشتن به زور عشقتو عروس مے ڪردن
⇦رفتم نشونش ڪردم تا تو برگردے
♥️سلامتے هر چی رفیقه با مرامه ♥️
اگه خواستی تکیه بدی
نه به “چهره ها “اعتماد کن ؛نه به “زبون ها”
به دوتا چیز؛اما میشه تکیه کرد…
“یکی”مرام ومردونگی
“دومی “ایمان و خداشناسی واصالت
بامرام؛نمک میشناسه
وباایمان ظلم نمیکنه….
عشق من . . .
از تو متنفرم
حتی اگه اندازه ی تمام دنیا دوستم داشته باشی . .
برایت آرزوی مرگ نمیکنم چون باید بمانی . .
باید بمانی و خوشبختی من وبدبختیه خود را ببینی . . .
منتظر آن روز هستم . . .
مانند روزی که رفتی و گفتی دیگر باز نمیگردی . .
این روزها نمیشود عاشق شد . . .
اینروزها . . .
با وجود دختران رنگارنگ . . .
و پسران زرنگ
نمیشود عاشق شد . . .
با وجود پول های کثیف . .
.با ماشین های خیلی قشنگ . .
با وجود مردی که زن دارد اما . . .
اینروزها نمیشود عاشق شد با وجود آدمهای لعنتی .
آدمهای پست . .آدمهای . . .
باور کن خودت را احمق فرض کرده ای اگر اینروزها را باور کنی رفیق
در سرزمین من
کسی بوسه ی فرانسوی بلد نیست . . .
اینجا مثل المان پل عشق ندارد . . .
از گل رز هلندی هم خبری نیس . . .
اینجا عشق یعنی اینکه به خاطر چشمهای دور و برت . .
معشوقت را فقط از پشت گوشی بوسیده باشی
عشق من
باورت بشود یا نه . . .!!!
روزی میرسد که دلت برای هیچکس به انداره ی من تنگ نخواهد شد. . .
برای نگاه کردنم . . .
خندیدنم . . .
اذیت کردنم . . .
برای تمام لحظاتی که کنارم داشتی. . .
روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود
اما
روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد . . .
به سلامتی خودم که حرفای دلم رو به کسی نگفتم . . .
به سلامتی خودم که کوه درد بودم ولی دم نزدم . . .
به سلامتی تنهایی هام که اصلا دوستشون نداشتم . . .
به سلامتی آرزوهایی که نتونستم لمسشون کنم . . .
به سلامتی عشقی که طالعش به اسم من نبود ولی هنوز دوسش دارم . . .
به سلامتی شب هایی که توی تنهایی گریه کردم ولی نمیدونستم برای چی ؟
به سلامتی عشقم که از پشت خنجر زد و رفت . . .
سلامتی من . . . سلامتی تویی که الان اینارو خوندی و یاد عشقت افتادی . . .
به سلامتی تویی که الان دلت گرفت . . .به سلامتی تو رفیق
به تو نرسیدم،
اما خیلی چیزارو یاد گرفتم…
یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم.
یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.
یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم.
یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.
یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.
یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی عاشق نباشم
می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.
تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.
توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.
می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی…
می خوام تنها باشم لعنتی…