شبا وقتی که بیداری خدا هم با تو بیداره
تا وقتی که نخوابی تو ازت چش ور نمیداره
خدا میبینه حالت رو خدا میدونه حست رو
از اون بالا میاد پایین خدا میگیره دسِت رو
خدا میدونه تو قلبت چه اندازه تو غم داری
خدا میدونه تو دنیا چه چیزی رو تو کم داری
خدا نزدیک قلب توست با یک آغوش وا کرده
نذار پلکهاتو روی هم اگه قلبت پره درده
خدا رو میشه حسش کرد توی هر حالی که باشی
فقط باید تو با یادش توی هر لحظه همراشی
فقط چند لحظه کنارم بشین
یه رویای کوتاه، تنها همین
ته آرزوهای من این شده
ته آرزوهای ما رو ببین!
فقط چند لحظه کنارم بشین
فقط چند لحظه به من گوش کن
هر احساسی رو غیر من تو جهان
واسه چند لحظه فراموش کن
برای همین چند لحظه یه عمر
همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یه رویا رو با من بساز
همه آرزوهامو از من بگیر
نگاه کن فقط با نگاه کردنت
منو تو چه رویایی انداختی
به هر چی ندارم ازت راضیم
تو این زندگی رو برام ساختی
به من فرصت همزبونی بده
به من که یه عمره بهت باختم
واسه چند لحظه خرابش نکن
بتی رو که یک عمر ازت ساختم
فقط چند لحظه به من فکر کن
نگو لحظه چی رو عوض میکنه
همین چند لحظه برای یه عمر
همه زندگیمو عوض میکنه
برای همین چند لحظه یه عمر
تو هر لحظه دنیامو از من بگیر
فقط این یه رویا رو با من بساز
همه آرزوهامو از من بگیر
میدونم دلت خیلی از من پُره
میدونم چه زجری داری میکشی
همه زنـدگیتو به هم ریختم
عزیزم تو حق داری دلخور بشی
منو با تموم بدیهام ببخش
که هر لحظه از عاشقی دم زدم
تو خواستی بمونی، بسوزی به پام
منِ لعنتی زیر حرفم زدم
چشاتو ندیدم، ازت دل بریدم
دارم بی تو دنیامو از دست میدم
پُر از بغض و دردی، چقدر گریه کردی
میترسم که هیچ وقت دیگه برنگردی
نمی دونم اصلاً چرا بیخودی
من از اون همه عاشقی رد شدم
یه عمری برای تو جون دادم و
فقط تو یه لحظه با تو بد شدم
همون لحظه دنیامو وارونه کرد
یه حسی چشامو رو عشق تو بست
دلم از دل عاشقت دل بُرید
دلت از همین دل بریدن شکست
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده
تو اضطراب عشق و گناه بی اراده
بیعشق عمر آدم بیاعتقاد میره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
وقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق، عاشقتر از همیشه
هر چی محال میشد، با عشق داره میشه
عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبهس
از لحظههای حوا، هوا میمونه و بس
نترس اگر دل تو از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصهتو از نو نوشته باشه
فرصت ما تموم شده، باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو، کدوممون مقصریم
خاطرهها رو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو
هیچی رو یاد من نیار، اونقد خرابم که نگو
بد بودم و بدتر شدم .. میرم با پاهای خودم
میرم نمیدونم کجا .. آخ کم آوردم به خدا
دلگیرم از دست خودم .. کاش عاشقت نمیشدم
هر جوری میخواستم نشد .. از غم یه ذرهم کم نشد
من موندم و تنهاییهام .. از دنیا هیچی نمیخوام
عاقبت منو نگاه .. اشتباه پشت اشتباه
هر روز عاشقتر شدیم .. تو عشق خاکستر شدیم
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم
فقط گریه فقط عذاب .. صد تا سؤال بیجواب
نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم
این سکوت و این هوا و این اتاق
شب به شب به خاطرم میاردت
توی این خونه هنوزم یه نفر
نمیخواد باور کنه نداردت
نمیخواد باور کنه تو این اتاق
دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
زیر لب یه عمر میگه با خودش
ما که از همدیگه دست نمیکشیم
به هوای روز برگشتن تو
سر هر راهی نشونه میکشه
با تمام جاده های رو زمین
رد پاتو سمت خونه میکشه
من دارم هر روزمو بدون تو
با تب یه خاطره سر میکنم
با خودم به جای تو حرف میزنم
خودمو جای تو باور میکنم
توی این خونه به غیر از تو کسی
دلشو با من یکی نمیکنه
من یه دیوونم که جز خیال تو
کسی با من زندگی نمیکنه
تو سکوت بی هوای این اتاق
شب به شب به خاطرم میارمت
خودمم باور نمیکنم ولی
دیگه باورم شده ندارمت
من دیگه خسته شدم بس که چشام بـارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بیثمر برای هر زیاد و کم
وقتی فایدهای نداره غصه خوردن واسه چی
واسه عشقای توخالی ساده مردن واسه چی
نمیخوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم
نمیخوام گناه بیعشقی بیفته گردنم
نمیخوام دربهدر پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم
وایسا دنیا، وایسا دنیا من میخوام پیاده شم
همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط
بد و خوبش به شما ما که رسیدیم ته خط
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
آره دنیا ما نخواستیم دلو با خودت نبین
این همه چرخیدی و چرخوندی آخرش چی شد
اون بلیط شانس دائم بگو قسمت کی شد
همه درویش همه عارف جای عاشق پس کجاست
این همه طلسم و ورد جای خوش دعا کجاست
نمیخوام دربهدر پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم
وایسا دنیا، وایسا دنیا من میخوام پیاده شم
درگیر رویای توام .. منو دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت .. تو منو انتخاب کن
دلت از آرزوی من .. انگار بیخبر نبود
حتی تو تصمیمای من .. چشمات بیاثر نبود
خواستم بهت چیزی نگم .. تا با چشام خواهش کنم
درارو بستم روت تا .. احساس آرامش کنم
باور نمیکنم ولی .. انگار غرور من شکست
اگه دلت میخواد بری .. اصرار من بیفایدست
هر کاری میکنه دلم .. تا بغضمو پنهون کنه
چی میتونه فکر تو رو .. از سر من بیرون کنه
یا داغ رو دلم بذار .. یا که از عشقت کم نکن
تمام تو سهم منه .. به کم قانعم نکن
گریه نمیکنم نه اینکه سنگم
گریه غرورمو بهم میزنه
مرد برای هضم دلتنگیهاش
گریه نمیکنه قدم میزنه
گریه نمیکنم نه اینکه خوبم
نه اینکه دردی نیست نه اینکه شادم
یه اتفاق نصفه نیمهام که
یهو میون زندگی افتادم
یه ماجرای تلخ ناگزیرم
یه کهکشونم ولی بیستاره
یه قهوه که هرچی شکر بریزی
بازم همون تلخی نابو داره
اگه یکی باشه منو بفهمه
براش غرورمو بهم میزنم
گریه که سهله زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم میزنم
عیده و امسال عیدی ندارم
گذاشتی رفتی عزیزم من بیقرارم
عیده و امسال تنهای تنهام
به جای عیدی عزیزم من تو رو میخوام
از وقتی رفتی غمگینه خونه
گریم میگیره با هر بهونه
رفتی و موندم با این همه درد
هرگز نمیشه فراموشت کرد
عیده و امسال عیدی ندارم
گذاشتی رفتی عزیزم من بیقرارم
عیده و امسال تنهای تنهام
به جای عیدی عزیزم من تو رو میخوام
اگر چه نیستی یاد تو اینجاست
عشقت توی قلب ماهاست
هر جا که هستی خدا به همرات
دعای خیر پشت و پنات
هر جا که رفتی خدا به همرات
هر جا که هستی خدا به همرات
هر جا که رفتی خدا به همرات
هر جا که هستی خدا به همرات